» نمایش این صفحه بدین معناست که نویسنده وبلاگ یک مطلب را بصورت رمزدار درج کرده است و برای مشاهده کامل مطلب نیازمند آن هستید که کلمه عبور مرتبط با این مطلب را دانسته و وارد کنید.
....
چطوری امشب صبح میشه ؟
چطوری خورشید به آسمون میاد ؟
خوابم نمی بره ...
میشه تا وقتی نمیشه ، میشه که روشن شه !!
هوا را می گم ...
.
.
.
....برچسب : نویسنده : ehamizb بازدید : 14
تو این مأموریت سِناتور و من کمک می کنیم به هم ، تا موفق بشیم ...
همیشه در کارهایی که چند تا از نیروهای ما در کنار هم هستیم ...
و پشت هم را داریم ، خیلی راحت از پس افراد لشگر بدی ها بر می آییم ...
نیروهای لشگر بدی ها همیشه به یک روش حمله می کنند ...
روش تکراری !!!
.
.
.
....
برچسب : نویسنده : ehamizb بازدید : 14
برچسب : نویسنده : ehamizb بازدید : 12
برچسب : نویسنده : ehamizb بازدید : 18
آینه ی اتاق من شاهد چه چیزها که نبود ...
حتی وقتی پرده ی اتاقم را می کشیدم ؛
آینه بود ،
که هر چه داشت رو می کرد ...
.
.
....برچسب : نویسنده : ehamizb بازدید : 30
برچسب : مقدمه پایاننامه, نویسنده : ehamizb بازدید : 16
....
برچسب : روایت کوتاه از یک انتخابات طولانی,روایت کوتاه,روایتی کوتاه از,روایت کوتاه از,روایت کوتاه تاریخی,روایتی کوتاه از حضرت فاطمه,روایتهای کوتاه,روایت کوتاه مذهبی,روایت کوتاه از امام حسین,روایت کوتاه و زیبا, نویسنده : ehamizb بازدید : 12